استخوان های دوست داشتنی

گاهی که می شکنم

استخوان های دوست داشتنی

گاهی که می شکنم

الان من یک عدد نینای خسته هستم  که به شدت به موارد فوق( بله داشتم می گفتم موارد زیر)      احتیاج دارم


یک عدد وان پر از آب داغ و روغن بادام و  ماساژ و خواب و باز هم خواب و باز هم خواب چون دارم میمیرم از شب بیداری های ممتد


سها مریضه از دو روز قبل از تولدش  تا حالا یه شب هم درست و حسابی نخوابید ه و نذاشته منم بخوابم


یعنی امروز انقدر خسته بودم با چشمای باز خواب بودم سر کلاس


برم بیدار شد دوباره


مییام بازم

نظرات 4 + ارسال نظر
علی دوشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:09 ب.ظ

آره انگار راست میگی و خیلی خسته هستی. چون به جای موارد زیر نوشتی موارد فوق!

آرش دوشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:20 ب.ظ http://faryade66.wordpress.com


تولد
تولد
تولدش مبارک

بیا شمعا را فوت کن...


تولد سها جونم مبارک


یه عالمه گل تقدیم به نینا خانوم



راستی تولد سها دوازدهم بود دیگه (اگه درست یادم مونده باشه)؟؟؟؟؟

در هر صورت بازم
تولد
تولد
تولدش مبارک
...

شهرزاد سه‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:07 ق.ظ

بهتر شد حالا؟
بچه های خواهرامم مریضن..خوب می شه..مواظب خودت باش.

آرش سه‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:33 ب.ظ

گل...

به روزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد