ضد حال یعنی با بچه کوچولوی دوست داشتنی در یک صبح دل انگیز زمستانی بری پارک کلی با هم بازی کنید
بعد طبق معمول بازی قایم باشک شروع بشه و تو بری قایم بشی بچه کوچولو با کلی سعی و تلاش سعی کنه بدوئه که برسه بهت
بعد همونجور که از پشت بوته گل های زرد مواظبشی ببینی هی داره میگه پی پی اوی
برگردی به خیال اینکه پی پی داره ببینی با کفشهایی نویی که براش خریدی تو پایی رفته رو پی پی
یه سگ بی صاحاب
بعد با هزار حال بدی کفشها رو از پاش در بیاری و بندازی دور و بعد تازه با اون حالت مجبور باشی بیست دقیقه هم پیاده و بچه بغل تا خونه بیای
ضد حال دیگه
کاری نمیشه کرد
سلام.
ضد حال نیست.
یک خاطره شیرین هستش که در آینده برای فرزند تعریف خواهید کرد!
الهی عجب زده حالی بوده
میتونم تصور کنم چه حالی داشتی
دعا میکنم سی تیزنت درست بشه و مهر بیایی ایران منتظرم تا با خبرای خوب بیایی
بندازی دور؟؟؟؟؟؟؟
وضعتون خوشه هاااااااااا نینا
خب میشستیش !!!
من کون بچه ام هم پی پی داشته باشه دست نمی زنم
اول انقدر با دستمال تمیز می کنم بعد میشورم
یعنی اگه اونم میشد بندازم بره مینداختم بره
این که یه کفشه دیگه قابل این حرفا نیست
سلام مامان نینای مهربون
حالت چطوره؟ سها جون چطوره؟
کلی خندیدم و واقعا ضد حال بود
راستی میگم با دستمال پاک کردنش هم چندشه
چطور می تونی همچین کاری کنی؟
میگم دستگاهی وجود نداره که بچه رو بذاری روش خودش بشورتش؟
پیدا کردی از این دستگاه ها ما رو هم خبر کن
نینا خانم راس می گه اون دوستمون وضعت خوبه ها!!
وای راس می گی اما فکرشو که می کنم حالم به هم می خوره از تصور دست زدن به اونجا پر از پی پی بچه...خدا کنه اصلا من بچه دار نشم حالا حالاها..
نمیای پیشیمون.
آخرش حتما انگاری باید خراب شه.نمی دونم چرا.
خیلی روزمره ای. خیلی... یعنی واقعا زندگی اینقدر مزخرفه که بیای جریان رفتن پای بچت تو گه یه سگ رو اینجا بنویسی جهانیان بخونن؟ بنویس ، تو این مملکت نوشتن این چیزا آزاده. بنویس...
شما انگار روزمره تری عبدل.....
که مییای روز مره ها منو می خونی
خب نخون مجبوری از تو که روزمره تر نیستم خداییش یه نگاه به نوشته های خودت بندازی بد نیست ها