استخوان های دوست داشتنی

گاهی که می شکنم

استخوان های دوست داشتنی

گاهی که می شکنم

هر روزی که میگذرد حس میکنم که چقدر نمیشناسمت

نظرات 7 + ارسال نظر
م.بصیر شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:43 ق.ظ

هر روز که میگذرد...
:(

سیاوش کسرایی شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:21 ق.ظ

و چقدر تو را نمی شناسد!؟ ...

کاش منم تو این دسته از آدمهایی بودم که نمیشد شناختشون

کوچولو عیسی شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:15 ب.ظ

برای اتفاقی که بین تو و نسرین اتفاق افتاد خیلی متاسف شدم
منم یه دوست را تقریبا اینجوری از دست دادم البته دوست من واقعا دوست بود برای از دست رفتنش متاسف شدم چون حدود ۱۵ سالی به هم دوستی کرده بودیم اما خوب یه جریانات پیش آمد که جفتمون خر بازی در آوردیم و حرفایی که نباید به هم زدیم چقدر خوب بود که من سکوت میکردم و هیچی نمیگفتم
نمیدونم چی بگم
برای نسرین متاستفم که تو رو از دست داد .
نوشته مصطفی مستور جالب و دردناک بود .
کی میایی ایران ؟

شاید بعد ماه رمضان یا وسط ماه رمضان

دعا کن زودتر جور شه بیام

minoo شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:52 ب.ظ http://ashkealmass.blogfa.com/

ممنون که لینکم کردی...بازم بهم سر بزن خیلی خوشحال شدم.

تابعد.


یا حق.

باران یکشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:00 ق.ظ http://kouyeyar.blogfa.com

هر روز که می گذرد چقدر این جمله را از این و آن بیشتر می شنوم...

صابر یکشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:01 ب.ظ http://ps-neghab.blogsky.com/

سلام نینا جان...

جالبه....می بینی دیگه حتی به گذر زمان هم نمیشه اعتماد کرد افراد تازه بعد از گذشت چندین سال خود واقعیشون رو نشون میدن البته این خود شاید بد باشه و شایدهم بسیار خوب

وای نگو که هنوز هم خودشون رو اونجوری که هستن نشون ندادن

امید سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:45 ق.ظ http://faith.blogsky.com

گاهی وقتا بهتره که کمتر به نیات درونی آدما پی ببریم
چون اگه آگاهی کامل پیدا کنیم باعث میشه عذاب بکشیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد