استخوان های دوست داشتنی

گاهی که می شکنم

استخوان های دوست داشتنی

گاهی که می شکنم

برای مردن عمری فرصت دارم.
اگر خودم هم مثل ساعتم جلو رفته بودم حالا به همه جا رسیده بودم

نظرات 18 + ارسال نظر
امید پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:12 ق.ظ http://faith.blogsky.com

از دکتر شریعتی میپرسن چرا سیگار ؟سیگار طول عمر آدم رو کم میکنه دکتر در جواب میگه: من به عرض زندگی فکر میکنم نه به طول زندگی.
ساعت با همون سرعتی که میره، بارها و بارها و بارها به اول میرسه و از اول شروع میکنه ( البته ساعتهای دیجیتال به دلیل پیشرفت علم این اتفاق براشون نمیوفته) و نتیجه میگیریم که ساعتهای آنالوگ نسل سوخته هستند.
پس خیلی خوبه که آدم مثل ساعت جلو نره، چون با سرعت نه تنها به جایی نمیرسیم، بلکه مجبوریم از اول هم شروع کنیم

نتیجه ی اخلاقی: مامان نینای عزیزم، نمی دونم چرا از وقتی فهمیدم داری میای ایران و برام سوغاتی های خیلی خیلی زیادی خریدی، خیلی بیشتر از قبل دوستت دارم.

پی نوشت: میزان این زیاد شدن علاقه با تعداد سوغاتی ها رابطه ی مستقیم داره :دیییی

امید پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:15 ق.ظ http://faith.blogsky.com

از اونجایی که پست دیگه ای نیست تا توش تاکید کنم، دوباره همینجا میگم که:
مامان نینا جون مرسی که برام سوغاتی های زیادی خریدی. تو بهترین مامان نینای دنیاییییییییی
سی یو سون، با سوغاتی های فراوون، واسه یه امید مهربون، که دوستت داره قد ستاره های آسمون
:دییی

امید پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:16 ق.ظ http://faith.blogsky.com

یادت که نمیره مامان نینا؟
سوغاتی ها رو میگم

باشه چشم یادم نمیره

خدا دلت رو شاد کنه اول صبحی کلی خندیدم

امید پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:18 ق.ظ http://faith.blogsky.com

دیگه عرضی ندارم
و ملالی نیست جز دوری شما
امیدوارم زودتر ببینمت و همونطور که میدونی مهم وجود خودت هست نه سوغاتی هام، البته خوب بسی بسیار نیکوتر میباشد که سوغاتی های منو فراموش نکنی، چون در اینصورت مجبوری برگردی بیاریشون
در کل بی صبرانه منتظر دیدنت هستم
دوستدار تو و سوغاتیهای یه عالمه زیاد و خوشگل
امید

امید پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:03 ق.ظ http://faith.blogsky.com

حال سوغاتی های من چطوره؟
از حالا خواب تو چشمام نمیاد تا سوغاتی هامو بگیرم

امید پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:02 ق.ظ http://faith.blogsky.com

دلم برای سوغاتی هام خیلی تنگه مامان نینا
:دییییی
سوغاتی های عزیزم می دونم شما هم دلتنگ من هستین
ایشالله زودی این دلتنگی برطرف میشه و همدیگرو می بینیم
منم برای دیدنتون لحظه شماری میکنم سوغاتی جونای من

امید پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:21 ب.ظ http://faith.blogsky.com

آخ جون صبح شده و یک روز از روزهایی که باید برای دیدن سوغاتی هام انتظار بکشم کم شده
راستی مامان نینا جون من یکی دوتا سوغاتی نمیخوام که بگم چی باشه. من یه عالمه سوغاتی میخوام و انتخابش با خودت

امید پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:24 ب.ظ http://faith.blogsky.com

از وقتی فهمیدم می خوای بیای ایران، home page ام رو وبلاگ تو گذاشتم تا مرتب بیام حال سوغاتی هامو بپرسم :دییییی

امید پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:30 ب.ظ http://faith.blogsky.com

راستی من یه سئوال دارم
من شنیدم اونایی که متولد 11 اسفند هستند همیشه سوغاتی های خیلی خوشگل و خوبی میخرن. درسته؟

امید پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:31 ب.ظ http://faith.blogsky.com

تازه یادمه خونده بودم که اگه اسمشون هم مامان نینا باشه که دیگه بهترین سوغاتی های دنیا رو میخرن

امید پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:32 ب.ظ http://faith.blogsky.com

میگم مامان نینا نمیشه زودتر بیای؟
بابا آخه سخته آدم دوری از سوغاتی هاشو تحمل کنه

علاءالدین پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:37 ب.ظ

سلام نینا جان!
امیدوارم که حالت خوب باشه.
گاهی دلم تنگ میشه برای نوشتن. میام نوشته های شما دوستای قدیمی رو میخونم دلم باز شه.
خسته نباشی

دوست قدیمی
علاءالدین

امید پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:21 ب.ظ http://faith.blogsky.com

سک سک

پی کامنت: لطفا گزارش لحظه به لحظه از وضعیت سوغاتی هام و آمار رشدشون رو بهم بده

با تقدیم احترام
امید ( صاحب سوغاتی های خیلی زیاد و خوشگل )

باران جمعه 29 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:37 ق.ظ http://kouyeyar.blogfa.com

یه کم نفهمیدم این جمله یعنی چی!!!!!!!!!

امید جمعه 29 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:59 ب.ظ http://faith.blogsky.com

مامان نینا من اینجام و سوغاتی هامو یادم نرفته هااااا
حال سوغاتی هام خوبه؟
میدوستمشون :دییی

امید شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:14 ق.ظ http://faith.blogsky.com

مامان نینا کوشی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نکنه سوغاتی های منو خوردی فرار کردی؟
اگه تا فردا صبح خبری نشه مجبورم تا فردا عصر خودمو برسونم نیوزیلند :دیییییی
دلم برای سوغاتی هام تنگ شدههههههههههههههههه

م.بصیر چهارشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:43 ق.ظ

این امید هم خیلی خجسته هست هااااا!!!

در مورد جمله ات..
من فکر میکنم اینجوری بنویسیم بهتره!

برای مردن عمری فرصت دارم ...اگر همه جا رفته بودم!

بهرامی چهارشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 06:50 ب.ظ http://bahrami.blogsky.com/

سلام نینا جان.
از اظهار نظر و لطفت بسیار ممنونم.
از وبلاگ پرمحتوای شما بسیار لذت بردم و امیدوارم موفق باشی.
این جمله که برای مردن عمری فرصت دارم برام بسیار دلنشین و آموزنده بود و سعی می کنم همیشه به یاد داشته باشم.

موفقیت شما روز افزون و شادیتان دائمی باد.
با احترام فراوان :‌
احمد بهرامی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد