استخوان های دوست داشتنی

گاهی که می شکنم

استخوان های دوست داشتنی

گاهی که می شکنم

خدا میدونه این خرگوش کوچولوی خوشگل که از مزرعه دوستم با خودم آوردم چقدر با نمکه  فقط کافیه ولش کنی تو اتاق سریع مییاد میچسبه به پاهام و هی از پاهام لیس میزنه و گازهای کوچولو میگیره  و انقدر هم تنبله که غذاهاش رو باید ساتوری کنم تا بخوره  شیر خشک سها هم که هست گاهی یه سرنگ پر بهش میدم الان هم براش آب هویج گرفتم دادم بهش دندوناش رو در اورده بود یه ذره بودن همش میخواست سرنگ رو گاز بگیره


الان هم تو کشوی زیر میز کامپیوتره کز کرده یه گوشه و داره دستاش رو لیس میزنه و کلی کیف میکنه تمام کناره های موکت هام رو می جوه  و با این کارش  شاید می خواد بگه دلم برای ریشه های درخت های مزرعه تنگ شده  بیچاره سرنوشت بدی داشت این خرگوش کوچولوی من  مامانش رو که سگ ها خوردن و الان هم که گیر من و سها افتاده


سها هم که بد بختش کرده انقدر که میگیره تو دستش فشارش میده   میندازتش تو کامیونش باهاش به قول خودش قان قان بازی می کنه


میندازه تو صندلی ماشینش که باز میشه و توش یه محفظه است و بعد درش رو میزاره و میشینه روش و یه ساعت بازی می کنه باهاش


دلم براش کباب میشه خدایی اش حس میکنم سها داره دختر کوچولوم رو اذیت می کنه  آخر شب که می خوام بزارمش تو لونه اش  بیچاره چهار چنگولش بیرونه از بس می خواد از خودش دفاع کنه و بیچاره هیچ کاری هم از پیش نمیبره


پ ن  این روزا خیلی درگیر اومدنم  چمدان بستن  به کنار دارم تو فریزر رو پاک سازی میکنم که بشه یه چند نوع خورش درست کنم برای سعید بزارم با برنج ها ی ابکش شده آماده و یه سری کیک هویج و ساده که بتونه گاهی بخوره


دلم اصلا نمیخواست این مسافرت رو تنها بیام  یعنی من چه گناهی کردم همش باید یه جوری از عزیزم  دور باشم

نظرات 9 + ارسال نظر
جیغ سه‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 07:56 ب.ظ http://jootii.blogsky.com

سفر خوبی در پیش داشته باشی....

به به

خانوم جیغ

کجا بودی تا حالا

علی چهارشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:33 ق.ظ

خوش به حال سها. من هم بچه بودم دوست داشتم خرگوش داشته باشم. یادت نره مدارک ایرانت رو برداری. کارت ملی یا شناسنامه ایرانی اگه داری حتما بردار ممکنه لازم بشه. سیم کارت ایران هم اگر داری بردار. ابزار حجاب از قبیل روسری هم لازم میشه. توی هواپیما معمولا امکانات کامله. ولی اگر به قرص خاصی نیاز داری بهتره چند تا برداری. اگه بچه ها رو میاری یه سرگرمی کوچک توی هواپیما غنیمته. از کجا میدونی شاید هیچ جوری نتونستی راضیش کنی که آروم رو صندلیش بشینه یا دریا رو از اون بالا نگاه کنه. سر موقع به فرودگاه رسیدن هم مهمه. راستی توی کشورهای عربی قرص های مسکن کدئین دار به عنوان مواد مخدر شناخته میشه و دردسر درست می کنند. در ضمن برای فامیل های خانم توی ایران بدلی جات همیشه یه کادوی خوشحال کننده است. البته اگر بتونی با قیمت مناسب تهیه کنی. هم سبکه و هم قشنگ و جذاب. می دونم حسابی محبوب هستی و خیلی ها منتظرند که بیای و هر کاری داشته باشی برات انجام میدند. ولی اگر کاری از دست من برمیاد خوشحال میشم انجام بدم. حتی اگر به کوچکی چند کارت شارژ تلفن اعتباری باشه. امیدوارم سفر خوبی داشته باشی. اومدی هم حواست باشه زیاد غذای چرب نخور. هوای تهران به اندازه کافی آلوده هست. رعایت نکنی قلب درد می گیری.

چقدر تجربه های سود مندی

حتما کارهایی که گفتی رو انجام میدم

ممنون از اظهار لطفت

خوب دیروزی چهارشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:49 ق.ظ http://khobe-dirozi.blogsky.com

سلام.وبلاگ زیبایی دارین تبریک میگم.
در صورت تمایل به تبادل لینک من رو در ریان بگذارین.
موفق باشید

م.بصیر چهارشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:40 ق.ظ

سفر بخیر باشه....
سالم بیایید و سالم هم برگردید ایشالله..

دارم حس اون خرگوشه رو تجسم میکنم پشت ماشین باری...
منم قبلا یه جوجه داشتم این بلاها رو سرش میاوردممم وقتی بچه بودم!:))

منصور کبیر چهارشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:42 ق.ظ http://amame.mihanblog.com

سلام میبینم که داری میای؟؟!
زود بیا که از موقعی که گفتی میای تو فرودگاه با یه پلاکارد که روش نوشته نینا جون به وطن خوش آمدی منتظرتیم!!
بدو تا داغه بچسبون!!

واقعا

سید مهدی چهارشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:47 ق.ظ http://www.dorooghestan.blogfa.com

وای چقدر ملوسه حتما، بیچاره رو بتیم گیرآوردین دیگه
الان حتما کلی ذوق و استرس داری که داری میای ایران

آره دیگه

کلی برای یه دقیقشه

اصلا بهش فکر نمیکنم چون به برگشتن که فکر می کنم دیگه از ذوق مرگی خوابم نمیبره

خوب دیروزی چهارشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 08:00 ب.ظ http://khobe-dirozi.blogsky.com

سلا.لینکت کردم عزیزم.به همین اسم خوب دیروزی
ممنون .هر ا هستی خوش باشی

نگین شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:53 ب.ظ http://www.mininak.blogsky.com

منم که تخصصم خرگوشه !
این قدر خرگوش بزرگ کردم که !
3 بار خرگوشام بچه دار شدن و تعدادشون به 11 تا رسیده بود ! تازه یه سریش مرده بود !
این بود که جا براشون نداشتم و کوچولوها ر ودادم به کسی که خوب مراقبشون باشه و بزرگا رو هم تو کوه و صحرا ول کردم تا آزاد باشن ... هر چن اگه کسی نگیرتشون !!!
آخه قراره خونه رو عوض کنیم و اینو بسازیم واس ههمین جا براشون نداشتیم دیگه !
خوش به حالتون
من که الان دلم واس هخرگوشام تنگ شده :(

امید سه‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 03:28 ق.ظ http://faith.blogsky.com

آخی گناه داره خرگوش کوچولو
مواظب باش سها نشینه روش
ما تو فامیلمون یه خانم خیلی چاق هست
بعد یدونه ازین جوجه فنقلکا داشتیم که این خانمه حواسش نبود نشست روش و بیچاره جوجههه پرس شد

مامان نینا سوغاتیهامو یادت نره هااااااااا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد