استخوان های دوست داشتنی

گاهی که می شکنم

استخوان های دوست داشتنی

گاهی که می شکنم

از همین اول پستم بگم که آزادید تمام صفت های مربوطه به آدمهای بی معرفت و فراموشکار و بی محبت رو تا سی ثانیه بهم بگید و من اصلا ناراحت نمیشم که هیچ بلکه خوشحالم میشم و یه کم از بار عذاب وجدانم کم میشه  

 

به خدا گرفتار شدم شدید سها به هوای ایران عادت نداشت و مدام مریض میشد و از همه اینا گذشته منم کلاس داشتم و هی کلاسام عقب مییفتاد و مییفته همچنان و من اونجوری که دوست داشتم تو کارم پیش رفت نکردم  

 

بعدش هم درست شب عروسی دختر خواهرم پای سها شکست درست از بالای زانو و روی رون پای چپش 

 

خیلی سختی کشیدم و کلی گریه کردم ولی خب با گریه که کاری درست نمیشه که پاشو گچ گرفتیم و تازه باز کردیم هنوز لنگ میزنه و درست مثل آغاسی خواننده قدیمی شده راه رفتنش مخصوصا ووقتی میدوئه بیشتر لنگ میزنه االان داره شربت زینک استفاده میکنه و ویتامین که ی کم بهتر بشه و هی سر زنش به جون من نخره که ای بابا عجب مامانی هستی تو 

 

والا به خدا هر چقدر هم که آدم مواظب این بچه باشه کمه و  مدام بلا سر خودش مییاره  

 

به سعید هم هر روز زنگ میزنم و اونم مشکل پیدا کرده تو ستون فقراتش و تو خونه خوابید ه  حالا بهم حق میدید که چند  وقتی به هیچ کدومتون سر نزدم  گرفتاری زیاده به خدا 

 

 

از همه دوستای گلم معذرت میخوام اگه دیر به دیر آپ میکنم من تا اواسط بهمن ایران هستم و بعدئ بر میگردم نیوزلند 

 

این سفر ایران اون جوری که انتظارش رو داشتم پیش نرفت و کلی سختی کشیدم 

 

 

ولی بازم خدا رو شکر 

 

دوستتون دارم  

 

تا بعد  

 

نظرات 1 + ارسال نظر
امید دوشنبه 27 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:51 ب.ظ http://faith.blogsky.com

سلام مامان نیناااااا
حالت چطوره؟
دلم خیلی خیلی خیلی برات تنگ شدهههه
پس کجایی تو بابا؟
خوب من که صفتی مربوط به این آدهمایی که گفتی بهت نسبت نمیدم و درکت میکنم.
نینا خیلی ناراحت شدم که سها جون اوف شده پاش. امیدوارم همیشه سلامت باشین همتون
کاش سعید هم حالش زود خوب بشه
طفلک مامان نینا چقدر باید همه ی امور رو هندل کنه. بابا ای ول خدا حفظت کنه، از 100 تا مرد قویتری و بهتر.
من که بهت افتخار میکنم مامان نینا
متاسفم که سفر ایران اونطور که باید پیش نرفت. کلا تو ایران همینطوره و هیچی اونطور که باید پیش نمیره
سرعت اینترنت هم که دیگه خودت حس کردی چطوریه
امیدوارم توی کلاست و کارات یه عالمه موفق باشی
سوغاتی های منم که هپلی هپو کردی انگار نه انگار که یه قولهایی به من داده بودی. عجب دنیای بی رحمیه هاااا :دی حالا اون دنیا در عوض اینکه سوغاتی هامو بهم ندادی مجبوری یه قسمت از ثواب کارای خوبی رو که کردی به من بدی تا ازت بگذرم :دی
راستی اینم بگم که همون روزی که آپ کردی پستتو خوندم و خواستم که برات کامنت بذارم که برقا قطع شد و دیگه هم فرصت نشد تا الان
برات بهترینها رو آرزو دارم
سها جون رو ببوس
ماما بای
سی یو سون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد