استخوان های دوست داشتنی

گاهی که می شکنم

استخوان های دوست داشتنی

گاهی که می شکنم

نمی دونم چرا نوشته هام اینجوری به نظر مییاد   نمی خوام با نوشته هام شما رو دپرس کنم اصلا از این اخلاق ها ندارم که بخوام کسی رو دپرس کنم


من اینجا می نویسم چون نمی تونم بگمشون فقط می تونم بنویسمشون شما هم از قضا دوستای خوبی هستین اینه که می شینین درد دلهای منو گوش می کنین

بگذریم امروز به مدت یه ساعت رفتم پیاده روی عجب حال خوشی بهم دست داد تصور کن داری تو یه پارکی راه میری که تمامش پر از گل هایی که هر کدومش انقدر زیباست که بخوای در موردهر کدوم بنویسی میشه یه کتاب خودش یه طرفت هم خونه هایی که هر موقع می بینمشون میگم خدا ز بزرگی ات کم نمیشه که به ما هم از اینا بدی که    یعنی آخر خوشگل هستن ها بغلشون هم یه رودخانه بزرگ و ناز و کم عمقه که اصلا روح آدم تازه میشه  خدا وکیلی بعد هم که برگشتم تا حالا داشتم دنبال دفترچه کارسیت سها می گشتم  من چهار تا کمد تو خونه دارم فکر کن طبقه طبقه اینا ر و گشتم و پیداش نکردم انقدر فکرم مشغول شده بود که نگو


آخرش فکر می کنی تو کجا پیداش کردم  .......  تو باغچه حیاط خداییش اگر مامان مهربونی نبودم حقش بود چه کار کنم با این سهای شیطون


چند وقت پیش هم سوئیچ ماشین رو انداخته بود تو باغچه بد بخت شدم انقدر دنبالش گشتم


پنجره ها کوتاهه قدش میرسه دیگه  نگید من خیلی شلخته ام همه چی رو جلو دستش می ذارم که این کوچولوی ناز من از یه لحظه غفلتم استفاده می کنه


امروز روز خوبیه اصلا انگار خوبه هیچ اتفاق خاصی نیفتاده اما حس خوبی همه جا هست هوا که مثل همیشه خوبه  منم که به کارهای عقب افتاده ام رسیدم

الان هم می خوام برم یه کم خرید مایحتاج و شب هم شام قرمه سبزی داریم


بی خیال رژیم لاغری ( این روزها با قرمه سبزی هیچ کس چاق نمیشه  شما چه طور )


نظرات 6 + ارسال نظر
امید سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 02:25 ق.ظ http://faith.blogsky.com

سلام نینا جان
چه بامزه می نویسی
امیدوارم گردش ایام همیشه به کامت باشه
سها کوچولو رو هم ببوس

شراره سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 07:29 ق.ظ http://parishangisoo.blogfa.com

سلام نینا جان ،مرسی از لطفت ،و حضور همیشگیت عزیزم ،امیدوارم که فقط زیبایی ها را ببینی و همیشه شد و سر حال باشی با سها کوچولو و همسرت ،من از خوندن نوشته هات لذت میبرم حتی اگه یک خط بنویسی
بوس

منم از اینکه تو خواننده نوشته هام هستی خوشحالم

Yaser سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:09 ق.ظ http://www.lastday.blogfa.com

سلام نینا خانمییییییییییییییییی

خوب هستیییییییییییییییییییییییییییییییییی

کجاییییییییی ، نیستی خانم خانما ااااااااااااااااااااااااا

چند تا آپ آخریت رو خواندم ، باز که دست به قلمت خوب شده ، بزنم به تخته ترشی نخوری یک چیزی میشی ، حالا شاید یک نویسنده ای به نام نینا با کتابی در باره زندگیش .

به به ، عجب کتابی بشه ، فقط تو تلویزیون باهات مصاحبه کردن ، گفتن دلیل موفقیتت چیه ، نگی دعای خیر مردم ، بگو یک دیوانه ای به نام یاسر ...........

شب خوبی داشته باشی

راستی ، از طرف من یکی بزن پس کله این پسر کوچولوت که دیگه اینقدر اذیتت نکنه .

Yaser سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:10 ق.ظ http://www.lastday.blogfa.com

راستی یک محبتی بکن ، نظر میگذاری لینک وبلاگت رو هم بگذار ، اینطوری پیدا کردنت سخت میشه خوب .

میدونی که حافظه من چقدر خوبه ، تو این تسته که لینکش رو گذاشته بودی شرکت کردم ، گفت 38 سالمه ، البته دروغ نشه ، سری اول گفت 48 سال .

م.بصیر چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 07:18 ق.ظ http://mbsr.blogfa.com

در اخرین جمله ات یاد ایران رادیاتور افتادمم...
این روز ها با ایران رادیاتور که میره تو غاررررررررر...
هاهاهاها
اینجا وب خودته وقتی میخونیم و همراه میشیم با گفته ها ی درونت که نمیتونی جای دیگه بگی یه نوع حس نزدیکی از نوع همراز بودن بهمو دست میده...

البته باید بگم ما ایرانی ها بخاطر فضولیمون هم که شده...عطشمون بیشتره تا بدونیم بعد چی شد...:D

شاد زی ...!

شهرزاد پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:37 ق.ظ http://chasingsleep.blogfa.com/

مام همینطور!!چاق بشیم بیخیال.قرمه سبزی رو نمی شه نخورد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد