استخوان های دوست داشتنی

گاهی که می شکنم

استخوان های دوست داشتنی

گاهی که می شکنم

سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت


باشد اندر شهریاری بر قرار  و بر دوام


سال خرم  فال نیکو مال وافر  حال خوش


اصل ثابت نسل باقی  تخت عالی بخت دوام




سال هزار و سیصد و هشتاد و هشت همتون پر از شادی و پیروزی و سر بلندی و افتخار  سالی که گذشت خب برای خیلی ها سال خوبی نبود و غمها و دل تنگی ها و داغ دیدنهای زیادی را دیدیم و شنیدیم و غصه خوردیم  خیلی شاید گاهی از غصه ترکیدیم ولی خب می بینید که هنوز زنده ایم


دوست دارم برای تک تک تون سر سفره هفت سینی که سماق و سنجد و سنبل و ماهی قرمز نداره دعا کنم  برای تمام آرزوهاتون دعا کنم دعا کنم آرزوهاتون تو این سال جدید تبدیل به واقعیت بشه


شهرزاد جان امیدوارم سال جدید رو با افکار جدید تر شروع کنی و تا آخر سال روحیه خوبی داشته باشی و با  دختر گلت و پسر گلت و شوهر نازنینت روزهای خوبی رو بگذرونی


ترنم جان امیدوارم تو تمام مراحل کاری و زندگی عاطفی و خانواده گی مثل همیشه موفق باشی


و بغل بغل خاطره های قشنگ تو این سال جمع کنی 


شوکول کوچک حیف که تو این سال جدید منو تنها گذاشتی و رفتی در وبت رو تخته کردی


امیدوارم زودتر بیای که بدون تو اصلا صفایی وجود نداره 



م بصیر عزیز  امیدوارم یه رحمی به حال ما بکنن تو این سال جدید دست از سر وبت بر دارن بشه ما هم بیایم تو  یه سلامی عرض کنیم خدمتتون  اما خب از همین جا سر ارادت ما برای شما در تعزیمه


امیدوارم سال خو ب و پر برکتی داشته باشی


سید مهدی  جان  امیدوارم که سال جدید لبخند زینت بخش لبهات باشه و دلت آروم باشه و هیچ اتفاق بدی برات نیفته


نیایش جان از خدا می خوام تو رشته تحصیلی ات موفق بشی و ما هم بیایم ایران  شما ما رو معاینه بفرمایید بلکم از این همه  درد و مرض نا شناخته رهایی پیدا کنیم


شراره جان که همیشه با حرفات منو دلگرم کردی  خدا وند خونه دلت رو پر نور کنه و همیشه شادی برات به ارمغان بیاره که ارزشش رو مطمئنن داری


بانو جان  امیدوارم به تموم آرزوهای کوچیک اما پر از زیبایی که داری برسی و در کنار خانواده سالم و تندرست زندگی کنی


علا جان نیستی اما هر موقع بیای جات تو قلب ماست


آوا جان  سال جدید برایت بهترین آوا ها رو به ارمغان داشته باشه گلم


علی عزیز که همیشه به بنده لطف داری و بنده رو خجالت میدید  امیدوارم سال خوبی داشته باشی


امید خان  امیدوارم امید زینت بخش قلب پاک و مهربونت باشه و لبخند از لبانت محو نشه و دل نگرانی هات  رفع بشه و سال پر از شادی رو پیش رو داشته باشی


داریوش گرامی  این نوروز باستانی رو خدمت گل وجودت تبریک می گم و امیدوارم در سال جدید هم دوستان خوبی برای یک دیگر باقی بمانیم


و تمام دوستانی که تو این چند وقته  با هم بودیم و با هم یه زندگی مجازی داشتیم امیدوارم بنده رو ببخشید


مغز نخودی بنده دیگه کشش نداره اسم ها رو دونه دونه بنویسم


اما از خداوند بزرگ و بلند مرتبه می خوام که سال جدید سالی توام با شادی و آرامش باشه براتو ن


برای مادران صبور سر زمینم که از فرزندان خود گذشتند برای آزادی  صبر بیشتر  و سر بلندی رو ز افزون از خداوند خواستارم


خدا وند  رو ح فرزندان ایران زمین را از گزند شیاطین دور کند


آمین





با لاخره کارهام تموم شد وقت کردم بیام


ولی از زور درد کتف و کمر و انگشتام و ساق دستام درست نمی تونم بشینم تایپ کنم البته فقط خستگی جسمی و روحم به هم ریخته نیست


امروز رفتم موهایم را دادم دست یه جناب پیرمرد برایم مدل لایر زد  بسیار زیبا شده ام بزنم به تخته


سها بد بختم کرد تا موهام تموم بشه سه بار شیرجه زدم از تو خیابون اوردمش تو آرایشگاه  جدیدا جناب سها خان روشون روی سنگ پا رو سفید می کنه  از بس که تخس و شیطون شده و به غیر از اینا سرعت عملش منو کشته یعنی بشمار سه  سر خیابونه 


فردا هم اگر خدا وند عزوجل بخواهد بدون حرف پیش بعد یه سال می خوام برم اصلاح صورت


نه فکر کنی یه سال کلا اصلاح نکردم ها   کردم ولی نرفتم آرایشگاه خودم  به دستام مدل چپر  چلاقی دادم تا تونستم سیبیل های قیصر مانند و ابروهای در هم تنیده رو یه سرو سامونی بدم

چون آریشگر ایرانی در دسترس نبود


اینجا هم که قربونش برم صورتاشون مو نداره که اصلاح رو بدونن چیه


به هر حال الکی الکی سال هشتاد و هشت به پایان رسید


ولی برا من سال خوبی بود


برای شما چه طور

دندانهایم را به هم میسایم


می سایم به هم و خون در رگهایم می جوشد


به این فکر می کنم که ای کاش می شد خر خره ات را بجوم تا از دست غر غر های زیر لبی ات راحت شوم لعنتی

پرواز یه دقیقه ای   انیمیشنی که پیشنهاد میدم همه ببینیدش

ماجرای یه موجودیه که شبیه یه پشه است این پشه از وقتی که به دنیا پا میذاره تا زمانی که بخواد بمیره فقط یه دقیقه وقت داره  بعد این به دنیا مییاد می بینه یه ثانیه شمار  بالای سرشه هر جا میره باهاشه

فکر کنم بالا سر همه ما هم باشه ها فقط ما نمی بینیمش  خلاصه این میبینه همینجوری ثانیه هاش بگذره خب خیلی ستمه  یه لیست از موجودی که شبیه خودشه و حالا افتاده مرده پیدا می کنه که توش کارهای جالب نوشته شده که این تو یه دقیقه انجامشون بده تا به قول ما آدما حسرت به دل از دنیا نره   خلاصه این موجود شروع میکنه این کارها رو انجام دادن  یه دفعه می رسه به تماشای ستاره ها در شب اما خب نمی تونه این کار رو انجام بده چون هنوز روز بود  دقیقا همون موقع هم ثانیه هاش به آخر میرسه  می میره  بعد یه سمغ درخت مییفته روش این همینجوری با چشم های باز میره داخل این سمغ درخته و یه دفعه شب رو نشون میده و عکس ستاره هایی که رو این سمغه می یفته و بالاخره این پشه  ستاره ها رو می بینه ولی خب مرده دیگه


بعد همونجوری سمغی که این پشه نایاب تو بوده میره به موزه آثار طبیعی  و کلی معروف میشه


در کل خیلی دوستش داشتم


حالا شاید تو تعریف چیز جالبی از کار در نیومد ولی ببینیدش خب نظرتون عوض میشه


  

 http://www.youtube.com/watch?v=6Wf8yEb1cwY&feature=player_embedded

اصول خفن زیستن


تبلیغی بود که گوشه وبلاگ یکی از بچه ها دیدم


تو فکرم این چی هست


ما که خیلی وقته به طرز خفنی زندگی می کنیم لابد

این بارانهای فصلی شروع شد انگا ر دوباره


در عرض دو ساعت حد اقل یک میلیمتر باران


وحشتناک بود  دیگه نمیشد رانندگی کرد


برای سها یک عدد سیوشرت دودی خریده ایم با یک عدد شلوار جین همین رنگی با یک عدد تیشرت یقه دار  کاملا مردونه


بسیار خوشگلتر و تودل برو تر شده اند جناب سها خان و بنده امروز هزار دفعه قربونشون رفتم


شب خونه شکوفه خانم  همسایه  میهمان هستم


نسرین و امیر هم هستند


یه گلدون ژربرا براش خریدم که اونم از تفقد نسرین عزیز یک شاخه اش درون ماشین شکست


حالا اون شاخه رو باسیم  درونش فرو کردیم که بعدا بندازیم گردن خود فروشگاه کلا


پ ن  امروز تبلیغ کننده های دین مسیحی تشریف اورده بودن دم در می خواستن از مسیح برا ما حرف بزنن


منم گفتم من مسلمونم که یارو بی خیال ما بشه بره  اما نشد یعنی می گفت من یه دوست دارم مسلمونه اما مسیحی شد


منم گفتم  yes I know mer pedar sag  اما اون خیال می کرد پدر سگ یک عدد لغت کلاسیک  ایرانی است  البته تقصیر خودشه که ول کن معامله نبود وگرنه بنده اصلا بی ادب نیستم باور کن


از بخت بد یه دوست ایرانی داشت که شاید بره ازش بپرسه پدر سگ یعنی چی


اون وقت برگرده بیاد سراغ من



سها جون مامان رو ببخش


امشب که داشتم برات لالایی می گفتم حس کردم هیچ عشقی توی لالایی من نیست


یادم اومد یه روز دوستم یه حرفی زد که من اون موقع خیلی بهش خندیدم اون میگفت


مامان ها لالایی میگن برای اینکه خودشون خوابشون ببره


یه جورایی از سر وا کردن تو  خوابوندن تو برا اینکه خودم راحت بخوابم  ببخشید مامانی گلم