گاهی اوقات
قطره های شک
می بارند بر زمین باورم
و گیاهان امیدم آفت می زنند
فکر می کنم
چه فایده داشت
اینهمه وجین کردن دل؟
چه فایده داشت
آبیاری احساس
و ریشه دواندن به اعماق وجود؟
تا به کِی آوندهایم
تهی ز حقیقت؟
تا به کِی سبزی برگهایم
وابسته به نور؟
نمی دانم کِی کلروفیل
به واژه نامه پیوست؟
که من فهمیدم
باور من به رشد
تنها یک اعتیاد است
به نور!
شعر زیبایی انتخاب کردی...از اون جمله اخرش بیشتر از همه خوشم امد
من هم دوستش داشتم
من شعر فهمی واینام داغونه ولی اینی که گفتی قشنگ بود ..سروده ی خودته به قول دوستان؟
اگه هست که هزارتا بوس اگه نیس هم مرسی که گذاشتیش چون قشنگه.
شهرزاد جان اون بالاش که نوشتم اسم شاعرش رو
زیبا بود نینا جان.
ممنون که دعوتمون میکنی به واژه های ناب!
بسیار زیبا بود .مرسی از انتخاب خوبت
هراس.......
زرد شدن!!!!!!!!
زیبا بود.
تنها یک اعتیاد به نور....چرا؟؟؟
اگر ایشان می فهمن که باورشان به رشد تنها یک اعتیاد است خب حتما در پس این فهمیدن <<>> اندیشیدنی<< نیز هست.
آیا اندیشمند اعتیاد دارد؟؟؟ آیا اندیشمند از تکرار بی زار نیست؟؟
قشنگ بود...چه خوبه وقتی دور از ایرانی هستی...هنوز فرهنگ و ادب ایران تو گوشت و خونت هست...و به فرزندت هم منتقل میشه....که دور ازینجا...
شعری که گذاشتی به اندازه ی مطلبات قشنگه.....
شرمنده چند روز نبودم
فصل فصل زد حاله
سلام.. ممنون که به وبلاگ من اومدی.. برای پستهای قبلیم کامنت گذاشته بودی...
از آشنایی باهات خوشحالم... کجا زندگی می کنی عزیزم؟
ملوسک من 14 ماهشه
خواهش میشه
می دونم اما پست هات جالب بود
دلم نیومد بدون نظر بگذارمشون
خدا ملوسک خوشگلتون رو هم حفظ کنه
پسر من یه چهار ماهی از دختر گل شمابزرگتره