دیدمت میان رشته های آهنین
دست بسته
در میان شحنه ها
در نگاه خویشتن
شطی از نجابت و پیام داشتی
آه
وقتی از بلند اضطراب
تیشه را به ریشه می زدی
قلب تو چگونه می تپید ؟
ای صفیر آن سپیده ی تو
خوش ترین سرود قرن
شعر راستین روزگار
وقتی از بلند اضطراب
مرگ ناگزیر را نشانه می شدی
وز صفیر آن سپیده دم
جاودانه می شدی
شاعران سبک موریانه جملگی
با : بنفشه رستن از زمین
به طرف جویبار ها
با : گسسته حور عین
ز زلف خویش تارها
در خیال خویش
جاودانه می شدند
آنچه در تو بود
گر شهامت و اگر جنون
با صفیر آن سپیده
خوش ترین چکامه های قرن را
سرود
شعر قشنگی بود اما کاش اون عکسی که گفتی دیدی و باعث شد این شعر تو دلت بشینه رو هم میزاشتی...
ممنون بابت دستور پخت.... رفتیم واسهههه اجرااا
می زنن زندگی مون رو نابود می کنن این بلاگ اسکایی ها
بعد هم تصمیم ندارم جریانات اخیر رو اینجا بنویسم
بهتر می بینم تو وب خبری ام بنویسم
http://www.niazmandi.com آگهی رایگان و تبلیغات رایگان در سایت نیازمندی ایران
نینا ی عزیزم ،خیلی قشنگ و ملموس نوشتی ،همیشه با من باش
شراره
نینا جان
نوشته اول این مطلبتو من چند روز پیش نوشته بودم
D:
دیدمش تو وبت
خدا می دونه من از رو تو تقلب نکردم ها
شعرش رو از سایت دیگه اورده بودم
این نشون می ده که سلیقه هامون به هم خیلی نزدیکه
اینجا هم کم کم هوای محرم میگیرد
اردبیل که غوغاست
جات جدااا خالیه
زیاد به خودت سخت نگیر خواهرم
ای بابا
نگو سخت نگیر که همچین سختی هم نمی گیرم
به خدا اگر طاقت بیاری چند ماه فقط از خانواده یا دوستات یا کسایی که براشون ارز ش قائلی دور باشی جایزه داری