صُب زود
وقتی که باد
تو کوچه صداش میاد
می رم و فوری درو وا می کنم
داد میزنم :
- آی نسیم سحری !
یه دل پاره دارم
چن می خری ؟
عمران صلاحی
پ ن تمام شعر هایی که اینجا می ذارم از سایت آوای آزاد شعر هست
لینکش هم هست اگر خواستین خودتون سر بزنید
اینجا هوا هوای عیده انگار
همه مشغول خرید کریسمس هستن
همه ایرانیها هم دارن شال و کلاه می کنن برای سفر به ایران
بیچاره من
دلم چقدر خواهرم را می خواهد
و چقدر دلم هوای کوچه مان را کرده
همان کوچه ای که مادر بعد از بیست سال ازش دل کند
و رفت به جرگه آپارتمان نشینها پیوست
و چقدر من رو غمگین کرد به خاطر این کارش
و چقدر دلم می خواهد مثل اون موقع ها با امیر برادرم کشتی بگیرم و آخرش هم به حالت کاملا قورباغه وار روی زمین ولو بشوم
و اندازه یک دنیا آرزو کردم که کاش دیرو ز من هم در مراسم آش پشت پا پزون پسر خواهرم بودم در کنار تمام خواهر هایم
و چقدر آرزو کردم که کاش می شد من هم بچه برادرم رو توی آ غوشم بگیرم وای از بس که این بچه تو پول و نازه
کاش فقط کمی نزدیک تر بودم به ایران
نه اینور دنیا
دارم از دوری به مریضی هذیان دچار میشم انقدر که در خیالم با خانواده و عزیزانم حرف می زنم
میگم یه حساب باز کن پول جم کنیم به صورت خیره بفرستیم!بیای تهرون!
جات واقعا اینجا خالی بود(از طرف خواهرت نوشتم)
مخ آقاتونو بخور بیا پیش ما
نه مرسی
لطف کن اگر برای گرفتن عدم سوپیشینه آشنا داری بگو
پای ما اونجا گیره فعلا
عزیزم خیلی دوری از عزیزان سخته ،امیدوارم زودتر بتونی به همه ی این خواسته ها برسی
واقعا
با دعای شما امیدوارم کارهام زودتر درست بشه
دوستت دارم نینا خیلی مثل خودمی
فقط میشه اینو گفت که اینجا جز دل تنگی برای عزیزان (که شما دچارشی)
چیز خاص دیگه ای وجود نداره،
کاش این دلتنگی ها اجازه میداد قید همه چیزو بزنم.