آورده
اند که کفن دزدی در بستر مرگ افتاده بود،پسر خویش را فراخواند، پسر به نزد
پدر رفت گفت: ای پدر امرت چیست؟ پدر گفت: پسرم من تمام عمر به کفن دزدی
مشغول بودم و همواره نفرین خلقی بدنبالم بود اکنون که در بستر مرگم و
فرشتهء مرگ را نزدیک حس می کنم بار این نفرین بیش از پیش بردوشم سنگینی می
کند. از تو میخواهم بعد از مرگم چنان کنی که خلایق مرا دعا کنند و از خدای
یکتا مغفرت مرا خواهند. |
دلم واست تنگ شده بود.شانسو ببین پستمون به کجا خورد؟دی
کار خیلی بدی می کردن دوتاشون...پدره مخصوصن که پسر رو وادار کرد به انجام همچین خلاف غیر اخلاقی ایی..درکل عبرت آموز بود..خداکنه مرده ها عبرت رو بگیرن...می دونی که اوضاع چه جوریاس اینجا.
آره عزیزم
دقیقا اشاره من هم به این اوضاع بود
خیلی باحال بود،
حالا ببین مردم چقدر لطیف صحبت می کنند، چنین بر مردگان ما روا نمی داشت :)
پس دلایل اتفاقات اخیر هم طلب آمرزش برای گذشتگان بوده یعنی؟
داشت یادم می رفت، خوبی ایشاله نینا خانم از وقتی از بلاگفا اومدی بیرون خبر نمیشم وقتایی که آپ میشی
از این به بعد آپ کردم خبر می دم بیای
آره دیگه دلایلش همین بوده دیگه
خوبم شکر خدا
نه اون خوبه نه ایشون ،،لعنت به هر دو تاشون
جالب بود نینا جان ،بوس
یه مقدار سیاسی بود به نظرم