استخوان های دوست داشتنی

گاهی که می شکنم

استخوان های دوست داشتنی

گاهی که می شکنم

دارم به چهره ام نگاه می کنم تو آیینه انگار خیلی از اون سالهای پر طراوت گذشته  متوجه چروک های

ریزی میشم که انگار تازه تازه دارن خودی نشون میدن کناره های چشمهام  و این حلقه سیاهی که پایین چشمهایم بسته شده و اصلا انگار من اون نینای مثال زدنی چند سال پیش نیستم چرا چی باعث شده اینجوری بشم  چرا پوستم دیگه زنده نیست من که هر کاری برا سلامتی اش انجام میدم

چرا همش حس می کنم که یه لایه غبار زرد رنگ پوستم رو پوشونده  چرا همش حس می کنم خواستنی نیستم مثل اون وقتا  چرا فقط وقتی آرایش دارم از خودم راضی هستم

یادمه اون وقتا چقدر به همین پوست بدون لک و شفاف می نازیدم به هیکلم هم همینجور به همه چیزای زیبایی که بدنم داشت شاید به رو م نمی یوردم اما خوشحال بودم که خوشگل و خوش هیکل هستم

اما الان پیش خودم میگم بابا اصلا انگار هیچی این دنیا دوست داشتنی نباید باشه یعنی خیلی زود از دست میره

خیلی زودتر اون چه تصور کنی


نظرات 11 + ارسال نظر
مریم یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:14 ق.ظ http://29mehrmah.blogfa.com

منم این چیزا رو میبینم نینا جان و بدتر از همه پیری رو با تمام وجود حس میکنم!!
اما فکرشم نکن.

بهار یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:16 ق.ظ http://azalia.blogsky.com

خیلی نا امیدی ها! خوب مگه چند سالته. البته این مشکل همه خانوماست .سن!!!
ولی خوب یه چیزایی به دست میاری که فکر کنم ارزش گذشتن عمرو داره. مگه نه؟!!!

نا امید نیستم اما خوب دلم می سوزه که جوونی ام رفت و صدام رفته دیگه

گل یخ توی دلم جوونه زد

شوکول یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 02:17 ق.ظ http://shookool.mihanblog.com

سللللللللام
شرمنده چند روز بهت کله نزدم و مرسی از این که مرتب به من کله میزدی
هممون یه روز میریم و با گذشت زمان اثرات مرگ در ما هویدا میشود(این حرمو من زدم؟!!!!)
آره یه همچین چیزایی که تو کتابا مینویسن

تو که دیگه منو بیشتر نا امید کردی

مازیار یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 04:43 ق.ظ http://therethere.blogsky.com

بیخیال بابا، چی شده مگه؟/

هیچی

ترنم یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 05:49 ق.ظ http://kolbeyetaranom.blogfa.com

البته برای شما که هنوز زوده ولی میگن خدا هر چی میده یه روزی هم میگیره!!

یه کم بی انصافی نکرده

مریم یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 07:42 ق.ظ http://29mehrmah.blogfa.com

تو بازی بر و بچه های وبلاگی شرکت کردم .یه سر بیا.

باشه حتما گلم

م.بصیر یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 07:48 ق.ظ

انچه که دیر پاید دلبستن نشاید...

گلستان سعدی

غصه نخور

خیلی قشنگ بود

داریوش یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:48 ب.ظ http://darius1.blogfa.com

دل باید پیر نشود سن یک عدد است
شاد باشی و تندرست

شهرزاد دوشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:25 ق.ظ http://chasingsleep.blogfa.com/

برای این کامنتت کلی نوشته بودم فک کنم پرید.یادم رف چی گفته بودم فک کنم گفته بودم همه امون همینطوریم واما من فک میکنم الان خوشکل تر از قدیما شدم ولی خوش اندام تر هرگز واینکه اینقد لاغر لاغر نکنین دیگه دلم آب شد.

امید سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 03:01 ق.ظ http://faith.blogsky.com

به نظر من به جای اینکه صورتت رو توی آینه ی میز آرایشت ببینی، به خودت توی آینه ی زندگیت نگاه کن. مطمئنم که الان خیلی خیلی زیباتر از گذشته هستی
وقتی از خونه میری بیرون ممکنه دهها آدم زیبا صورت ببینی و فقط چند ثانیه زمان لازمه تا اونا برای همیشه از فکرت بیرون برن. ولی اگه یکی رو ببینی که بهت لبخندی بزنه، حتی اگه یک پیرزن با چروکهای زیادی روی صورتش باشه، ممکنه هرگز فراموشش نکنی. بر خلاف تصور اکثریت، آدمها از صورت همدیگه تاثیر پذیری ندارن و حتی بدون اینکه خودشون متوجه باشن، به باطن همدیگه توجه میکنن. برای همینه که ممکنه یک آدمی رو ببینی که زیبا نیست، اما بهت احساس خوب و آرامش بده و بالعکس.
من مطمئنم که تو الان خیلی زیباتر و دلنشین تر از گذشته هستی

اووووه

منو خیلی امید وار کردی

امید سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 07:57 ب.ظ http://faith.blogsky.com

امیدوارم همیشه امیدوار باشی و به همه ی آرزوهات برسی
تو دوست گل منی
سها جون رو ببوس
ماما بای سی یو سون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد