استخوان های دوست داشتنی

گاهی که می شکنم

استخوان های دوست داشتنی

گاهی که می شکنم

varulv.gif : 33 par 28 pixels.من نهار خوردن رو خیلی دوست دارم


یعنی بیشتر ا ز بقیه وعده های غذایی دوسش دارم مخصوصا اگه غذایی باشه که من دوست داشته باشم

heartshape1.gif : 46 par 30 pixels.

مثل آب دوغ خیاری که به قول داداشم اصلا این غذا نیست  با سبزی هایی که خودم کاشتم تو باغچه ام

goodluck.gif : 52 par 43 pixels.

اصلا امروز کلی ا ز محصولات باغچه کوچولوم استفاده کردم

 

یعنی کلی گوجه برداشت کردم

حدودا بیست و پنج تا


یه سری رو هم کال چیدم که باهاش شور انداختم


می گن خوب میشه خودم اولین باره امتحان می کنم 

بعد هم یه سری نعنا و اوتس ( یه نوع سبزی مثل ریحان خودمون اما عطری تره که فقط برای ماست و دوغ خوبه


با اینا هم ماست و خیار درست کردم

چاکرم


خودم می دونم خیلی کد بانو هستم دیگه خجالتم ندید 


نظرات 9 + ارسال نظر
امید جمعه 30 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 05:05 ب.ظ http://faith.blogsky.com

سلام کدبانو
هزاران فرشته بوسه بر آن دست می زنند
کز باغچه ی خانه سبزی ای بچیند و ماست و خیاری درست کند

این شعر که مصرع اولش از یه شاعر بود و مصرع دومش از من، تقدیم به کدبانو نینا
منم خیلی اینکارو دوست دارم. به خصوص وقتی آب می پاشی روی این سبزی ها خیلی منظره ی زیبایی میشه و بوی خوبی داره.

خسته نباشی مامان نینا

احمد شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 02:55 ق.ظ

سلام عزیز
دلت زیادی خوشه

مشکلی داری

شهرزاد شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 06:48 ق.ظ http://chastity58.blogfa.com/

من فکر می کنم که تمام وعده هایی غذایی رو دوس داشته باشم ..با شرمنده گی تمام البته.

عین خودمی

شهرزاد شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 06:51 ق.ظ

راسی منم یه زمانی باغچه داشتم وگوجه می کاشتم . با میه . خیار چمبر.سبزی خوردن وسبزی خورش...گل کلی داشتم.
حس خیلی خوبی بود...

سید مهدی شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 07:24 ق.ظ

وای چقدر اتفاق افتاده،
چه خوب که خوب شده سها خدا رو شکر

این باغچت مگه چقدر ،، می گم برداشت که تموم شد بذار پشت وانت برو سر کوچه وایستا کلی درآمد ها :)

آرش شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 10:42 ق.ظ http://www.faryade66.blogfa.com

ای ول بانو نینا

شهرزاد شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 10:49 ب.ظ http://chastity58.blogfa.com/

راسی اسم این سبزیه جالبه:اوتس...اوتس اوتس اوتس آدم یاد صدای سیستم این جوونا میافته وقتی می ترکونن به قول خودشون.

خیلی با حالی

شوکول یکشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:23 ق.ظ http://shookool.mihanblog.com

تموم این مطلبای قبلیرو که تو این دو سه روزه از میادین دور بودمو خوندم کدبانو!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
تو که از آموزش های پس از ازدواج توسط مادر محروم بودی الان پس تحقیقات واسه ی خودت یه مادر کامل شدی(از بقیه جهات احکام مادریو من نمیدونم)(امیدوارم)!
نظرم پرانتز تو پرانتز شد

خدافز

[ بدون نام ] یکشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 01:55 ق.ظ

جالب می نویسی. آدم لذت میبره بخونه. یه درخواست حالا شاید هم پیشنهاد:
یه بار بنویس کدوم کشوری آب و هوای اونجا چطوره خونت چند متریه و چقدرش باغچه است...

خب تازه تشریف آوردید نمی دونید شاید

بعدا می نویسم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد