استخوان های دوست داشتنی

گاهی که می شکنم

استخوان های دوست داشتنی

گاهی که می شکنم

پسر آتیش پاره ناز  خوشگلم تازه یاد گرفته بگه باشه


بهش می گم پسر خوبی باش باشه    میگه باشه


بعد با اون زبون کوچولوش که تک زبونی هم حرف میزنه  می گه yes mammy  

نظرات 7 + ارسال نظر
میلاد سه‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 07:31 ب.ظ http://joojehgorbeh.blogfa.com

کاش هممون همش همین جوری حرف بزنیم...

نقاب چهارشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 07:17 ق.ظ http://ps-neghab.blogsky.com/

اخی........... خدا حفظش کنه

مرضیه چهارشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 03:07 ب.ظ http://light-of-god.blogfa.com

وای که دلم رفت برای این پسر آتیش پاره!
به قول مادر بزرگا خدا برات نگهش داره

بازم بیا برام بنویس
ممنون

بانو چهارشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 09:38 ب.ظ

جیگر پسر نازنینو خام خام بخورم یا بپزمش اول ؟
از طرف من وقتی میگه باشه آب لمبو بوسش کن .
مواظب خودت هم باش .

شهرزاد پنج‌شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 05:32 ق.ظ http://chastity58.blogfa.com/

مواظبش باش نینا جان.

م.بصیر پنج‌شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 06:55 ق.ظ http://mbsr.blogfa.com

برگشتم به همان نامه های باد در پی خرابی های پی در پی پرشین بلاگ

خوشحال میشم کما فی سابق حضورتون رو ببینم[گل]

امید جمعه 20 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 07:01 ق.ظ http://faith.blogsky.com

آخی از طرف من یه بووووس گنده بکن از لپاش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد