استخوان های دوست داشتنی

گاهی که می شکنم

استخوان های دوست داشتنی

گاهی که می شکنم

این روزها خبر های بدی شنیدم اما این یکی حالم رو خیلی بد کرد


دیروز شنیدن خبر فوت کیومرث ملک مطیعی  اون پیر مرد دوست داشتنی که در مجموعه زیر آسمان شهر با اون کلمه معروفش  نهههههههه غلام   محبوب تر از پیش شد و سریالهایی که برا هممنون خاطره انگیز بود ایفای نقش هایی داشت که هیچ گاه از ذهنمون بیرون نمیره


و امروز وای که باور نکردنیه


خبر فوت خواننده دوست داشتنی روزهای جوانی ام  الانم و آینده ام  جهان قشقایی که تو سن پنجاه و پنج سالگی بر اثر سکته قبلی در گذشت


باورم نمیشه به اشکهام اجازه دادم پایین بیان  بیان سر بخورن از رو گونه هام شاید حالم بهتر بشه


پ ن  می رم کاست هایش را گوش بدهم  و اشک بریزم

نظرات 2 + ارسال نظر
ترنم دوشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 08:55 ب.ظ http://kolbeyetaranom.blogfa.com

منم واقعا ناراحت شدم...خیلی جوون بود بیچاره

امید چهارشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 11:13 ب.ظ http://faith.blogsky.com

گریه نکن مامان نینا
هممون یه روز میریم
ولی همچین از موندنمون مطمئن هستیم که حتی باور نمی کنیم یه روز ما هم رفتنی هستیم
من از این دلم می گیره که همیشه اینقدر با غرور و تکبر رفتار میکنیم که انگار قراره تا ابد توی دنیا بمونیم...
بگذریم
پناه بر خدا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد