آخرین سنگر سکوته
حق ما گرفتنی نیست
آسمونشم بگیرید
این پرنده مردنی نیست
آخرین سنگر سکوته
خیلی حرفا گفتنی نیست
ای برادرای خونی
این برادری تنی نیست
موج دستای من و تو
دست دریارو گرفته
عکس تو با سرمهء خون
چشم دنیارو گرفته
ماکه از آوار و ترکش
همرو بجون خریدیم
تو بگو همسنگر من
ما تقاص چی رو میدیم
آخرین سنگر سکوته
حق ما گرفتنی نیست
آسمونشم بگیرید
این پرنده مردنی نیست
آخرین سنگر سکوته
خیلی حرفا گفتنی نیست
ای برادرای خونی
این برادری تنی نیست
آخرین سنگر سکوته
حق گرفتنی نیست!
ترانه ی زیبایی گذاشتی نینا جان.حرفهای جدیدی گفته!
باور دارم که حق گرفتنی نیست،و برای همینه که مدتهاست سکوت کردم،مدتهاست!
سیاسی شده ننه؟...خطر داره ها...از ما گفتن...
سلام
شعر خیلی زیباییه نینا جان
مریم جان به نظر من حق همیشه گرفتنیه. اما گاهی برای گرفتنش باید کمی صبر کرد، گاهیم به تنهایی نمی تونی بگیریش، و اینکه همیشه باید برای گرفتن حقت از خدا کمک بخوای، و از همه مهمتر اینکه بدونی وقتی از خدا می خوای کمکت کنه حقت رو بگیری، ولی عملا می بینی اتفاقی نمیوفته، مطمئن باشی که یه حکمتهایی پشت پرده هست که ازشون آگاه نیستی.
راستی نینا جان من درست متوجه منظورت از کامنتی که گذاشتی نشدم. در کدوم مورد ذهنتو روشن کردم؟
بعدشم که دوست خوبمی. سها جون رو ببوس
بسیار زیبا نینا جان امیدوارم شاد باشی و بر سنگر های فریب و نیرنگ را یکی یکی چیره شویم
مثه اینکه اشتباهی کامنتیدم...
:p
عوارض پیریه دیگه...
اما من هنوز باور دارم که حق گرفتنی است .