استخوان های دوست داشتنی

گاهی که می شکنم

استخوان های دوست داشتنی

گاهی که می شکنم

http://s1.picofile.com/nana/%D9%86%D9%8A%D9%86%D8%A7.JPG


اینم عکس من


خب امیدوارم که زیاد از تصوراتتون دور نبوده باشم


البته اگر از تصوراتتون دور بودم هم اصلا اشکالی نداره


می تونید قیافه فعلی رو جایگزین اون قیافه قبلی کنید

نظرات 11 + ارسال نظر
امید یکشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 08:08 ب.ظ http://faith.blogsky.com

وای وای وای چه مامان نینای زیباییییییییییییییییییییییییییییییییییی
خوش به حال باباش و سها جون که همچین مامان نینای خوجل و مهلبونی دالن
در اینجا لازم می بینم که بگم: فتبارک الله احسن الخالقین
تازشم مهربونی از چشمات کاملا مشهوده
و تازه ترش هم اینکه از عکسش میشه گفت که با دوربین سونی مدل w80 گرفته شده این عکس :دی
و تازه ترترشم اینکه خییییییلی ماهیییییییی مامان نینااااا

علی یکشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 09:12 ب.ظ

جالبه فکر می کردم همینطوری باشی. البته با موهای بلند تر و روشن تر. امیدوارم هر جا هستی خوش شانس و شاد باشی.

آخرین نسخه یک مرد... یکشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:00 ب.ظ http://the-lastman.blogfa.com

نینا تو کپییییییییییییییییییی دختر عمه می
به خدا مووو نمیزنین
اسمش سمیه ست،فوق لیسانس حقوق خصوصی داره وکیل هم هستش. جلل الخالق
انگار خواهر گمشدته،باید برم عمه مو به صندلی ببندم و بازجوییش کنم :)
الهی این آخرین نسخه یک مرد برا این سها خوشگلههههه پر پر بشه،ای جونم چقدر این بچه خوردنیه...اگه اونجاها اسپندی چیزی پیدا میشه واسش دود کن ...قربونش برم

جدی میگی

شاید دختر عمه جناب عالی واقعا نیمه گمشده من باشه

یه عکسی چیزی ازش برام بفرست چون خیلی کنجکاو شدم البته اگه امکانش بود

دور از جون

خدا نکنه چشم براش اسفند دود می کنم

م.بصیر دوشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 02:00 ق.ظ

غافلگیر کردید مارو...
در تصوراتم فکر میکردم همینجوری باشید...
سها جان به شما رفته پس....
چقدر عشق ماشینه ....
قبلا هم یه عکسش رو با یه ماشین دیگه دیده بودم...
خدا نگهداره براتون

منصور کبیر دوشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 03:57 ق.ظ http://balatarim.mihanblog.com

الان اینی که اینجاست یعنی اونجاست تویی
اگه تویی تقریبا یه همچین تصویری ازت ساخته بودم
آخه تو پستای قبلیت گفته بودی تپلی
به خاطر همین همیشه یه زن گامبالو ازت ساخته بودم(تو ذهنم)
ولی نه زیاد چاق نیستی
زیاد خودتو اذیت میکردی واسه لاغر شدن
در کل با نمکی مثل پفکی چیپسی اونم با طعم پیاز جعفری!(اه اینم شد طعم)

سید مهدی دوشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 09:54 ق.ظ

می بینم که چند وقت من نبودم نینا خانم رونمایی نمودند :)
ولی خداوکیلی عکس قشنگی

علی دوشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 07:04 ب.ظ

این بار که به عکست نگاه کردم واقعا احساس می کنم که مادر خیلی مهربونی برای کوچولوهات باشی و یه همسر مهربون. می دونی یه سادگی و محبتی توی نگاهته که تحسین برانگیزه. راستی هر از چند گاهی یه سری بزنی و یه نظری بدی خیلی خوشحال میشم.

اگه آدرس می ذاشتی بد نبود ها

داریوش سه‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 05:37 ق.ظ http://darius1.blogafa.com

با درود
شاد باشی و خندان در کنار خانواده ات

علی سه‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 05:20 ب.ظ http://omidvar.blogsky.com

من که همیشه آدرس میگذارم. از روی آی پی هم قابل تشخیصه. این هم آدرس.

بانو سه‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 08:21 ب.ظ http://www.saburaneh.blogfa.com

همه چیز همونیه که باید باشه .نگاه مهربون و زیبائی خداداد !
مهربون مادر همیشه زنده باشی !

وای بانو جان من الان دچار سرگیجه شدید شدم از بس تحویلم گرفتی

لطف شما مستدام

آرش دوشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 09:45 ب.ظ http://faryade66.wordpress.com/

راستش تا حالا هیچ وقت به این فکر نکرده بودم که دوستای وبلاگیم چه جوری هستن چه شکلین یعنی تصور ذهنیم با تصور شکلیم زیاد هماهنگ نیست ولی الان فکر میکنم خودتون خیلی شبیه نوشته هاتون هستید،خوب ساده صمیمی و صد البته دلتنگ...

خدا حفظش کنه سها جون را خیلی خوشگل و بامزه وناز و دوست داشتنی و... است (بدون اغراق یا تعارف)

در کنار خانواده شاد و پیروز باشید نینای عزیز

مرسی لطف دارید شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد