استخوان های دوست داشتنی

گاهی که می شکنم

استخوان های دوست داشتنی

گاهی که می شکنم

ما به این در نه پی حشمت و جاه آمده ایم


از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

نظرات 3 + ارسال نظر
سیاوش کاویان پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:52 ق.ظ http://mby.blogfa.com

ما هم همینطور!!!

امید پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:02 ق.ظ http://faith.blogsky.com

نه بابا من که بدی نمی بینم
تازه وقتی یه مامان نینا باشه که برات سوغاتی میخره، دیگه اگه بدی ای هم باشه از یاد آدم میره

م.بصیر چهارشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:46 ق.ظ

حادثه!

همیشه حادثه ها باعث نزدیکی میشن انگار!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد