استخوان های دوست داشتنی

گاهی که می شکنم

استخوان های دوست داشتنی

گاهی که می شکنم

ای هم زبان من
کو آن فروغ درخشان سبز و سرخ
تا گُرزند تمام وجود کثیف را
کو آن شهاب سنگ
تا بشکند استخوان حریص را
کو گردباد تندو تناور
تا بر کند زریشه وجود کثیف را
مام وطن سکوت کن که، تاریخ می رسد
ما مرده تو زنده
خواهی چشید
شادی خرمی حدیث

می بینم که عیده و دید و بازدید و مسافرت و  خوش گذرونی و از این دست چیزا دیگه نمی زاره هیچ کس یادی از ما کنه 

الان که دارم می نویسم سرم اندازه این اتاق شده از درد

به خدا نمیدونم چرا با اینکه هر شب دارم این عربده و گریه زاری سها خان رو بازم مثل دیوونه ها از جا می پرم و حس می کنم یه لشگر حیوون درنده بهم حمله کرده و یا تو پاکستانم یه بمب منفجر شده اونم کجا دقیقا روی کله من  و یا اینکه تو همون چند ثانیه مخم سریع یه خواب می سازه که این صدای گریه توش یه نقش داشته باشه که من همه چی رو قاطی کنم مثلا خواب می بینم سها یه چی می خواد من بهش نمیدم داره گریه می کنه حالا توجه داشته باشین که این خواب  دقیقا تو چند ثانیه ساخته میشه و تو مغز من اجرا  میشه


بعد یه چند دقیقه مثل برق گرفته ها یه دفعه تو جام میشینم و هی تمرکز می کنم ببینم دقیقا چه اتفاقی افتاده  و وقتی می فهمم که سها خان هستن دوباره یه شیشه شیر درست می کنم براش و می تپونم تو دهنش و گریه اش رو ساکت می کنم و دوباره سرم رو طبق عادت می کنم تو بالشت  و یه پام هم جمع می کنم رو متکای کنارم و هی به خودم و خودش و خوداشون فحش می دم که به این زودی بچه دار شدم  و کو دیگه خواب خوش


باور کن به شدت نیاز به یه خواب دو ساعته بی زوزه بی موقع نیازمندم

این هوای پائیزی و لعنتی رو دوست ندارم  انگار صبح به صبح این باد  لعنتی بهم فحش میده و ابرها هر کدومشون بهم دهن کجی می کنن اصلا پائیز که میشه میترسم از همه چی از تمام خاطراتی که سرک می کشن از اون دورها و دورها مییان برا این که منو دلگیر کنن 


نمی دونم چرا این موقع ها همش یاد اون روزی مییفتم که گذاشتم لمسم کنی  روزی که با تمام عشقی که بهت داشتم  تو روز تولدت بهت اجازه دادم بی هیچ محدودیتی لمسم کنی با این همه عشقی که به تو دارم نمی دونم چی باعث شد نخوام همیشه مال من باشی   می دونی چی آرزومه این روزها  آرزو می کنم که کاش بودی  و میبردمت جنگل وحشی که همین نزدیکی هاست کنار رودخانه پر از اردک و تو می دیدی این همه زیبایی رو  و بعد با هم می شستیم اون بازی با نمک اون روزها رو انجام میدادیم و من با انگشتانم پشت کمرت جمله ای می نوشتم و تو حدس میزدی که من چی نوشته ام


می خواهم دورت بیندازم این روزها  دیگر خسته شدم از فکرت  دیگر باید فکری کنم برای این دربه دری فکری ام

چیزی بلد نیستم بهت  برای دلداری بگم


خدا به موقع می رسه فقط به این معتقدم

دیشب ایرانیها دور هم جمع شده بودن  من نمی خواستم برم اما خب با صحبت های شوهر جون حالم خوب شد و رفتم

اونجا هم از بس همه از لباسم تعریف کردن و از تیپم و از آرایشم واینکه چقدر موهات خوشگل شده و اینا دیگه حرفای نسرین خره یادم رفت  ( آخیش دلم خنک شد گفتم نسرین خره چون به نظرم واقعا هست ) 


نه تو بگو اگر نبود به خودش اجازه ورود و تجسس تو خصوصی ترین مسائل مردم و میداد  یعنی مثلا بهت زنگ میزد بگه  اوه شوهرت امروز هم سر کاره  پس چرا تعطیل نمی کنه خب آخه تعطیل کنه چی بشه


بره بگه سال نو ما ایرانیهاست تعطیله اونم به یه پیره زن هفتاد ساله و یه پیرمرد  هشتاد ساله که می خوان خونشون قبل زمستونی تموم بشه  بعد تازه مگه اینا اصلا براشون قابل هضمه که وسط سال  خودشون دوباره سال نو بشه


بگذریم اینجاش درد نداشت اینجاش درد  داشت که میگه لابد تو خیلی می گی  برو پول بیار برام که اینقدر بیچاره میره سر کار


بعد هم لباسم رو که دید و مارک روش رو نگاه کرد یه دفعه حالش برگشت  و با اون پره های باز شده دماغش و اون رقصی که به گردنش میده موقع حرف زدن گفت  این قشنگه ها  فقط به تو نمییاد چون شکمت گوشتیه


خب من می دونم گوشتیه ولی چه کارش می تونم بکنم بیست کیلو اضافه وزن رو رسوندم به ده کیلو تا حالا یه روزه نیومده که یه روزه بره این همه اضافه وزن که


بعد هم آخه یکی نیست بگه به تو چه به قول شهرزادی آدم اینجور موقع ها همچین غرورش زخم بر میداره که دوست داره طرف رو بکشه


اما خب کسی که غرورش زخم بر داشته نمی تونه حتی بغضش رو فرو بده  


پ ن الان بهتر هستم کلی هم دیشب رقصیدم از بابا کرم گرفته تا بندری و ترکی و ایرانی تا آخر شب هم از رقص بنده استقبال میشد و می گفتن دوباره برقص منم که مثل زیر نویس همش اون وسط می رفتم مییومدم


سها هم که بابام رو در آورد انقدر گفت منو بغل کن یکی خوب بود اون وسط منو بغل کنه با اون کفشهای مسخره پاشنه ده سانتی


تمام کف پاهام کز کز می کنه هنوز. رانهایم هم از برکت گن های نا مرغوب چینی  دچار خراشیده گی شده


خلاصه سال نویی برا ما که اولش کلی مسخره بود آخرش رو نمی دونم 


پ ن  بالاخره بغض یک ساله ام رو شکستی خواهر گلم  باورت نمیشد این همه اشک یک جا جمع شده باشه  ولی جمع شده بود  و مثل یه رودخانه وحشی که از پشت سدی رها میشن دیگه بند نمییومدن


دلم شدیدا هوس بغلت رو کرده می دونی اینو

سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت


باشد اندر شهریاری بر قرار  و بر دوام


سال خرم  فال نیکو مال وافر  حال خوش


اصل ثابت نسل باقی  تخت عالی بخت دوام




سال هزار و سیصد و هشتاد و هشت همتون پر از شادی و پیروزی و سر بلندی و افتخار  سالی که گذشت خب برای خیلی ها سال خوبی نبود و غمها و دل تنگی ها و داغ دیدنهای زیادی را دیدیم و شنیدیم و غصه خوردیم  خیلی شاید گاهی از غصه ترکیدیم ولی خب می بینید که هنوز زنده ایم


دوست دارم برای تک تک تون سر سفره هفت سینی که سماق و سنجد و سنبل و ماهی قرمز نداره دعا کنم  برای تمام آرزوهاتون دعا کنم دعا کنم آرزوهاتون تو این سال جدید تبدیل به واقعیت بشه


شهرزاد جان امیدوارم سال جدید رو با افکار جدید تر شروع کنی و تا آخر سال روحیه خوبی داشته باشی و با  دختر گلت و پسر گلت و شوهر نازنینت روزهای خوبی رو بگذرونی


ترنم جان امیدوارم تو تمام مراحل کاری و زندگی عاطفی و خانواده گی مثل همیشه موفق باشی


و بغل بغل خاطره های قشنگ تو این سال جمع کنی 


شوکول کوچک حیف که تو این سال جدید منو تنها گذاشتی و رفتی در وبت رو تخته کردی


امیدوارم زودتر بیای که بدون تو اصلا صفایی وجود نداره 



م بصیر عزیز  امیدوارم یه رحمی به حال ما بکنن تو این سال جدید دست از سر وبت بر دارن بشه ما هم بیایم تو  یه سلامی عرض کنیم خدمتتون  اما خب از همین جا سر ارادت ما برای شما در تعزیمه


امیدوارم سال خو ب و پر برکتی داشته باشی


سید مهدی  جان  امیدوارم که سال جدید لبخند زینت بخش لبهات باشه و دلت آروم باشه و هیچ اتفاق بدی برات نیفته


نیایش جان از خدا می خوام تو رشته تحصیلی ات موفق بشی و ما هم بیایم ایران  شما ما رو معاینه بفرمایید بلکم از این همه  درد و مرض نا شناخته رهایی پیدا کنیم


شراره جان که همیشه با حرفات منو دلگرم کردی  خدا وند خونه دلت رو پر نور کنه و همیشه شادی برات به ارمغان بیاره که ارزشش رو مطمئنن داری


بانو جان  امیدوارم به تموم آرزوهای کوچیک اما پر از زیبایی که داری برسی و در کنار خانواده سالم و تندرست زندگی کنی


علا جان نیستی اما هر موقع بیای جات تو قلب ماست


آوا جان  سال جدید برایت بهترین آوا ها رو به ارمغان داشته باشه گلم


علی عزیز که همیشه به بنده لطف داری و بنده رو خجالت میدید  امیدوارم سال خوبی داشته باشی


امید خان  امیدوارم امید زینت بخش قلب پاک و مهربونت باشه و لبخند از لبانت محو نشه و دل نگرانی هات  رفع بشه و سال پر از شادی رو پیش رو داشته باشی


داریوش گرامی  این نوروز باستانی رو خدمت گل وجودت تبریک می گم و امیدوارم در سال جدید هم دوستان خوبی برای یک دیگر باقی بمانیم


و تمام دوستانی که تو این چند وقته  با هم بودیم و با هم یه زندگی مجازی داشتیم امیدوارم بنده رو ببخشید


مغز نخودی بنده دیگه کشش نداره اسم ها رو دونه دونه بنویسم


اما از خداوند بزرگ و بلند مرتبه می خوام که سال جدید سالی توام با شادی و آرامش باشه براتو ن


برای مادران صبور سر زمینم که از فرزندان خود گذشتند برای آزادی  صبر بیشتر  و سر بلندی رو ز افزون از خداوند خواستارم


خدا وند  رو ح فرزندان ایران زمین را از گزند شیاطین دور کند


آمین